هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

16- ادبیات / بابا طاهر عریان، سوته دلی وارسته

  

 

 

بابا طاهر عریان، سوته دلی وارسته

 

 

  

شب، تاریک و راه، باریک و من مست

  

              قدح از دست من افتاد و نشکست

 

 

نگه دارنده اش، نیکو نگه داشت

  

                  و گرنَه صد قدح نفتاده، بشکست

 

  

 

سوته دلِ عارفِ وارسته «بابا طاهر عریان»، شاعر و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم ه. ق. (قرن 11 میلادی)، در شهر «همدان» به دنیا آمد .

 

 

«بابا»، لقبی است که مردم قدیم به سبب «تفخیم» بَر نام اصلی عُرَفا و اولیاء می افزوده اند، و در باب صفت «عریان» بودن او، حکایتی است که شنیدن و خواندنش خالی از لطف نیست . 

 

 

 

 

گویند : طاهر در آغاز جوانی، با شوق و علاقه ی بسیار به مکتبخانه ای رفت تا علم بیاموزد، امّا هرچه دقّت می کرد، سخن استاد برایش نامفهوم و مبهوم بود .

 

 

طاهر از روی ساده دلی، به یکی از طلاب علوم گفت : شما چکار می کنید که به این علوم آگاه می شوید .

 

 

آن طلبه، وقتی ساده دلیِ طاهر را دید، اشاره به حوض یخ زده ی مکتبخانه کرد، و به شوخی پاسخ داد :  شب ها، یخ های این حوض را می شکنیم و در آب حوض غسل می کنیم، و چهل بار، سَر را در آب فرو می بریم، چون بیرون می آییم اسرار این علوم بَر ما معلوم و فراگیری آن بَر ما آسان می شود .

 

 

«بابا طاهر» ساده دل، این سخنان شوخی را حقیقت دانست، و با شوق و علاقه به معرفت الهی، شب هنگام، جامه از تَن بَرکنده، یخ حوض را بشکست و در آن آب سرد زمستانی شهر همدان، غسل کرد و چهل بار سر را در آب فرو بُرد، و غرق الطاف الهی شد .

 

 

پس از فراغت از این کار، ناگاه شعله ای از آسمان فرود آمد، و بَر قلب او وارد شد، و بابا طاهر می دید آنچه را که باید می دید، و آنچه را که هرگز آن طلاب ندیدند !

 

 

از طرفی، با سَر و صدایی که ایجاد شده بود، طلاب از خواب بیدار می شوند و به حیاط مکتبخانه می آیند، و بابا طاهرِ ساده دل را عریان می بینند، و متوجه می شوند که او شوخیِ آنها را جدّی گرفته است، از این رو، بعد از آن ماجرا، لقب «عریان» به او داده می شود . 

 

 

 

 

 

دوره ی حیات باباطاهر، همزمان بوده با درخشش شخصیت های برجسته ی علمی، مذهبی و ادبی، از جمله : «ابوریحان بیرونی»، «ابوالفضل بیهقی»، «ابوسعید ابی الخیر»، که این مطلب نشانگر آن است که «بابا طاهر» نیز دارای مقام بس رفیع بوده است که حتی سلطان طغرل سلجوقی، شرایط سفرِ خود را طوری تنظیم کرده، که از شهر «همدان»، محل زندگی «بابا طاهر» گذر کرده (سال 445 ه. ق.) و با او ملاقات بنماید، و «بابا طاهر» نیز او را نصیحتی چند کرده که در ورق های تاریخ ایران ثبت شده است

 

 

 

 

آثار بابا طاهر

 

 

«بابا طاهر» اشعارش را بی تکلف، ساده و روان، و به زبان عامیانه سروده، که همین مسئله باعث شده که از محبوبیت بیشتری برخوردار بشود .

 

 

مضامین اشعارِ «بابا طاهر»، نشانگرِ روحیه ی صوفی گری و عارف منشی او است .

 

 

برخی معتقد هستند ترانه ها یا دوبیت های باباطاهر در بحر «هزج مسدس محذوف»، و به زبان «لری« سروده شده، و بعضی از محققین زبان، زبان باباطاهر را «راژی»، «راجی«، و یا «رازی» دانسته اند ک از گویش های قدیمی اهالی «ری» هستند .

 

 

دو قطعه، چند غزل، و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی از آثار دیگر بابا طاهر عریان است .

 

  

نمونه ای از دو بیتی :

 

  

اگر زرین کلاهی، عاقبت هیچ

                            

اگر خود پادشاهی، عاقبت هیچ

 

 

اگر مُلک سلیمانت ببخشنند

                  

         در آخر خاکِ راهی، عاقبت هیچ

 

 

 

باباطاهر، کتابی به نثر و به زبان عربی دارد، که شامل دو بخش است :  

 

الف) عقاید عُرَفا و صوفیان،  

 

ب) الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی

 

 

این کتاب که شاهکار «باباطاهر» محسوب می شود، مجموعه ی کلمات قصارِ باباطاهر در این کتاب است که عقاید تصوف را در آن گنجانیده است .

 

 

 

سرانجام شاعر

 

 

در یکی از دوبیتی های مشهورش، سال تولدش را به «حروف ابجد» گنجانیده که پس از محاسبه توسط «میراز مهدی خان کوکب» به سال 326 ه. ق. رسیده است . او پس از 85 سال زندگی از دنیا رفته است .

 

 

آرامگاه «بابا طاهر» در شمال شهر «همدان» در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد .

 

 

 

 

تهیه و تنظیم : منیژه شهرابی

 

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد