هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

۱۷- دل نوشته ی غریبانه / «حجر بن عدی» در میعادگاه «مَرجُ العذراء

 

 

شکایتِ ویران کردن آرامگاهِ صحابی بزرگوار «حجر بن عدی»  در سرزمین «مَرجُ العذراء کشور سوریه و همچنین تعرض و تجاوز به کیان مقدس اسلام و مسلمین را به به پیشگاه حضرت مهدی صاحب الزمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)، می بَرَم و از خداوند متعال درخواست تعجیل در فرج حضرتش را می نمایم . منیژه شهرابی

 

 

«حُجر بن عَدی کِندی»، پس از فتح مکّه مسلمان شد و تا همیشه ی تاریخ مسلمان ماند !

این صحابیِ پارسا و بزرگوار، در جنگ های «جمل»، «صفیّن» و «نهروان» در رکاب حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، و در راه اسلام، جوانمردانه شمشیر می زد و دشمنان اسلام را یکی پس از دیگری از پای درمی آورد .

«حجر بن عدی» از قبیله ی «کِنده» در شهر «کوفه» بود و به دلیل اینکه اهل خیر بود و هماره در مسیرِ خیر گام برمی داشت، به «حُجر الخیر» مشهور شده بود .

«حجر بن عدی» قبل از اسلام به دنیا آمده بود و در جریان فتح مکّه به حضورِ حضرت محمّد مصطفی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسیده و مسلمان شد .

«حجر بن عدی» در جنگ «قادسیه» حضور داشت و فاتحِ سرزمین «مَرجُ العذراء» (1) بود .

«حجر بن عدی»، چنان دلباخته ی زهد و عبادت و نماز و روزه بود که او را «راهب اصحاب محمّد (ص)» لقب داده بودند (2) . وی پیوسته با وضو بود، هر گاه وضو می ساخت، به نماز می ایستاد  .

در واقعه ی «رَبَذه»، هنگامی «ابوذر غفاری» غریبانه به شهادت رسید، «حجر بن عدی» به همراه «مالک اشتر»، شاهد شهادتِ «ابوذر» بودند و بر پیکرِ پاک آن صحابی نستوه، نماز خواندند (3) .

در دوران خلافت «عثمان»، «حجر بن عدی» در شهر «کوفه» می زیست، وی به همراه 11 نفر از چهره های برجسته و پارسا و مقتدر کوفه، به «عثمان» نامه نوشتند و ضمن انتقاد از عملکردِ نادرست او در امور مسلمانان، او را نهی از منکر کردند و راه صلاح و اصلاح را به وی یادآور شدند (4) .

 

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، در مورد «حجر بن عدی» فرمودند : هرگز مبادا که خدا تو را از فیض شهادت محروم سازد . من یقین دارم که تو از مردان شهادت طلب هستی .

 

 

در زمان خلافت حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، در یکی از شبیخون هایی که «ضحاک بن قیس» بر منطقه ی «قُطقُطانه» زد، و خبر آن به حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) رسید . آن حضرت در جمع مردم کوفه به سخنرانی پرداخت و آنان را برای دفع این گونه شبیخون های دشمن فراخواند . مردم واکنشِ سردی از خود نشان دادند، امّا «حجر بن عدی» از جای برخاست و ضمن ستایش از شهادت و شوق بهشت، و یادآوری این که «حق» از سوی خدا یاری می شود، آمادگی خود را برای عزیمت به آن دیار ابراز کرد و از آن حضرت درخواست که جمعی را همراه وی سازد و خدا هم پشتیبانی خواهد کرد .

حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، از جوانمردی «حجر بن عدی» ستایش کرد و فرمود : هرگز مبادا که خدا تو را از فیض شهادت محروم سازد . من یقین دارم که تو از مردان شهادت طلب هستی .

آنگاه، «حجر بن عدی» دو شبانه روز در آن سرزمین با مهاجمان بیگانه به نبرد پرداخت (5) .

 

 

حجر در شبِ شهادت مولایش

 

وقتی «ابن ملجم»، «وردان» و «شبیب» برای کُشتن حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) همدست شدند، تصمیم خود را با «اشعث بن قیس» در میان گذاشتند و این ملعون در آن شب، در توطئه ی آنان، همدست شد .

آن شب، «حجر بن عدی» در مسجدِ کوفه خوابیده بود، ناگاه شنید که «اشعث بن قیس» به «ابن ملجم» می گوید : «زود باش، بجنب، وگرنه روشنیِ صبح رسوایت می سازد .»

«حجر بن عدی» از این گفتگو، احساسِ خطر و توطئه کرد، به سرعت از مسجد بیرون آمد و عازمِ خانه ی حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) شد، امّا دریغا که آن حضرت از راهِ دیگری به سوی مسجد رفته بود ... (6) .

 

 

میعادگاه «مَرجُ العذراء»

 

کَسی چه می داند، شاید هنگامی که سرزمین «مَرجُ العذراء»، به دستِ سردارِ فاتح اسلام، یعنی «حجر بن عدی» فتح شد و صدای تکبیرش سراسرِ این سرزمین را به لرزه درآورد، فرشتگان، مژده ی شهادتش را در همین سرزمین به او داده بودند !

در لحظاتِ آخر، از «حجر بن عدی» خواستند که از عشقِ مولایش امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بیزاری بجوید، امّا شاید سخن او فقط همین یک جمله بود و بس : «هیهات هیهات من الذله» .

در تاریخ آورده اند، وقتی «مختار ثقفی» در شهر «کوفه» قیام کرد، کَسانی را به دنبالِ «محمّد بن اشعث» (از عوامل تحویل دهنده ی «حجر بن عدی» به «ابن زیاد») فرستاد، او گریخته بود . به دستور «مختار ثقفی»، خانه اش را ویران کردند و با خِشت و گِلِ آن، خانه ی «حجر بن عدی» را که «ابن زیاد» خراب کرده بود، بازسازی کردند (7) .

 

منابع

1- سرزمین مَرجُ العذراء، منطقه ای سرسبز در حدود 20 کیلومتری شهر دمشق در سوریه است .

2- مستدرک صحیحین، ج 3، ص 468، حاکم نیشابوری

3- الاصابه، ج 1، ص 329، ابن حجر

4- اعیان الشیعه، ج 4، ص 585

5- تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 196

6- ارشاد شیخ مفید، ص 17

7- کاملِ ابن اثیر، ج 4، ص 244

 

 

تهیه و تنظیم : منیژه شهرابی