سلام من به خدایی که در این نزدیکی است ...
زن می خواهد حرف را عوض کند .
زن : میگم پرایدم بَد نیستا ... ماشین خوش دستیه .
پسر با شیطنت : بله با موتور ان ... ژک ... توری ...
دوباره هر دو می خندند .
زن : انشاءا... یه روزم بنز می خری ؟
پسر : انشاءا... اما زیاد برام فرق نمی کنه .
زن با شیطنت : بهرحال خانم خوشگلی مثل اگه منو بخوای سوار کنی ، بنز داشته باشی بهتره .
پسر با شیطنت : ای بابا تا اون موقع که من بخوام بنز بخرم ، دیگه باید نوه تونو سوار کنم .
زن با خنده : ای پدرسوخته ... تو هم به ما تیکه میندازی .
ادامه مطلب ...