حکایتی از کتاب «مرزبان نامه»
زیرک گفت : شنیدم که خروسى بود جهان گردیده و دام هاى مکر دریده و بسیار دستان هاى روباهان دیده و داستان ها حیَل ایشان شنیده، روزى پیراهن(پیرامون، اطراف) دیه (ده - روستا) به تماشاى بوستانى مى گشت، پیشتر رفت و بر سر راهى بایستاد،
ادامه مطلب ...