هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

12- داستان / جانم به فدایت (4)

 

زن به هق هق می افتد .

 

پسر با ناراحتی  : چی شده خاله ، خاله جون امشب شب عیده ... تروخدا اینقدر گریه نکن ...

زن همچنان گریه می کند .

پسر : مثلاً می خوایم امشب فیلم عروسی مینورو ببینیم .

زن : به زودی فیلم عزای خاله تَم می بینی .

پسر نگران برمی گردد و به زن نگاه می کند .


ادامه مطلب ...