بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ ءَاتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسکِینَ وَ ابْنَ السبِیلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِیراً»
«حق خویشاوند و مسکین و راه مانده را بده، و اسراف و زیاده روى هم مکن .»
قرآن کریم / سوره اسراء / آیه 26
فَدَک
«فَدَک»، قریه ای است در منطقه «حجاز» که از آنجا تا «مدینه النّبی (ص)»، نزدیک به 160 کیلومتر راه بوده، و مزارع و چمشه ی آبی در خود داشت (1) . در نزدیکیِ «فَدَک»، دژی به نام «شمروخ» وجود داشت که هم اکنون در آنجا، روستای بزرگی به نام «حائط» با نخل های فراوان وجود دارد (2) .
تاریخچه
«فَدَک» در نزدیکی «خیبر» قرار داشت و با توجه به موقعیت استراتژیکِ خود، نقطه ی اتکاء یهودیان حجاز به شمار می رفت (3) .
پَس از آنکه سپاه اسلام، در سال هفتم هجری، یهودیان را در «خیبر» و «وادی القرای» و «تیماء» شکست داد، حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله)، برای پایان دادن به قدرت «قوم یهود»، سفیری به نام «محیط» به نزد «سران فَدَک» فرستادند . «سَران فَدَک»، صلح و تسلیم را بر جنگ ترجیح دادند و متعهد شدند که هر سال، نیمی از محصولات «فَدَک» را در اختیار حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) قرار داده و از این تاریخ به بعد، زیرِ سلطه ی اسلام زندگی بکنند (4) .
«فَدَک»، مملّؤ از درختان نخل و چمشه های جوشان بود . زمین های حاصلخیزی داشت و از منابع مهم درآمد در منطقه ی «حجاز» محسوب می شد (5) . ارزش درختانِ «نخل» این ناحیه در آن زمان با ارزشِ درختان «نخل» شهر «کوفه» در قرن هفتم برابر بود (6) .
فهرست کتاب های زیر، در شأن نزول آیه 26، سوره اسراء، به انتقال «فَدَک» از سوی حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را تصریح می کنند :
1- «حاکم حسکانی» در کتاب «شواهد التنزیل»، ج ض، ص 438 و 442
2- «کاندهلوی» در کتاب «حیاه الصحابه»، ج 2، ص 519
3- «رازی» در کتاب «الجرح و التعدیل»، ج 1، ص 257
4- «قندوزی» در کتاب «ینابیع الموده»، ص 119 و 439
5- «خوارزمی» در کتاب «مقتل الحسین»، ج 1، ص 70
6- «سیوطی» در تفسیر خود که از دو صحابی «ابو سعید خدری» و «عبدالله بن عباس»، بخشش «فدک» را متذکر می شود . ج 2، ص 158 و ج 5، ص 273 الی 274
7- «ابن ابی حاتم» در تفسیرش که «ابن تیمیه»، آن را خالی از هر حدیث جعلی می داند (7) .
8- «متقی هندی» در کتاب «کنز العمال»، ج 2، ص 158 و ج 3، ص 767
9- «یاقوت حموی» در «معجم البلدان»، چون به کلمه «فَدَک» می رسد، در توضیح آن، به این بخشش اذعان می کند (8) .
10- «بلاذری» در کتاب خود، سندی از دوران خلافت «مأمون عباسی» دارد که به این اَمر تصریح کرده است (9) .
غصب فَدَک
چند روز پَس از واقعه «سقیفه»، «ابوبکر» اعلام کرد : «فَدَک»، مُلک شخصی نیست و نباید در نزد دختر حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) بماند .
به همین جهت عاملان وی، مرزعه «فَدَک» را، غاصبانه از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) گرفتند و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، ناچار نزد «ابوبکر» رفت و میان آنان گفتگویی رُخ داد که به «خطبه فَدَکیه» معروف است .
در «خطبه فَدَکیه»، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، خطاب به «ابوبکر»، ضمن تصریح بَر مالکیت خود بر مرزعه «فَدَک»، از وی حقّ خود را مطالبه می کند که متن این خطبه در منابع «اهل سنّت» یافت می شود (10) .
خطبه فَدَکیه
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) :
ابوبکر ! وقتی تو بمیری، ارث تو به چه کَسی می رسد ؟
- زنان و فرزندانم .
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) :
چه شده است که حالا تو وارثِ پیغمبری نه ما ؟
- دختر پیغمبر ! پدرت دَرهم و دیناری زر و سیم به جا نگذاشته .
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) :
امّا سهمِ ما از «خیبر» و صدقه ما از «فَدَک» چه می شود ؟
- از پدرت شنیدم که «من تا زنده هستم در این زمین تصرّف خواهم کرد و چون مُردم، مالِ همه ی مسلمانان خواهد بود .
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) :
ولی پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در زندگانیِ خود، این مزرعه را به من بخشیده است .
- گواهی داری ؟
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) :
آری؛ شوهرم علی (علیه السلام) و «اُم ایمن» گواهی می دهند .
- دختر پیغمبر ! می دانی که «اُم ایمن» زن است و گواهی او کامل نیست . باید زنی دیگر هم گواهی دهد، یا مردی را گواه بیاوری (11) .
... و بدین ترتیب «فَدَک»، غاصبانه به تصرّف «ابوبکر» درآمد؛ اگر چه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله) به گفته ی «ابوبکر» اذعان نکرد و همچنان بَر گرفتنِ عطای خویش از حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) پافشاری و اِبرام به خرج می داد .
بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ إِنى خِفْت الْمَوَلىَ مِن وَرَاءِى وَ کانَتِ امْرَأَتى عَاقِراً فَهَب لى مِن لَّدُنک وَلِیًّا»
«من از بعد خویش از وارثانم بیم دارم، و زنم نازا است مرا از نزد خود فرزندى عطا کن .»
«یَرِثُنى وَ یَرِث مِنْ ءَالِ یَعْقُوب وَ اجْعَلْهُ رَب رَضِیًّا»
«تا از من و از خاندان یعقوب ارث ببرد ، و پروردگارا ! او را پسندیده گردان .»
قرآن کریم / سوره مریم (س) / آیات 5 و 6
بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ وَرِث سلَیْمَنُ دَاوُدَ وَ قَالَ یَأَیُّهَا النَّاس عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطیرِ وَ أُوتِینَا مِن کلِّ شىْءٍ إِنَّ هَذَا لهَُوَ الْفَضلُ الْمُبِینُ»
«و سلیمان وارث داوود شد و گفت : اى مردم به ما زبان پرندگان تعلیم داده شده و همه چیزمان دادهاند که این برترى آشکارى است .»
قرآن کریم / سوره نمل / آیه 16
به گفته دانشمندان اهل سنّت، تنها «ابوبکر» ادعا می کند که حدیثِ «ارث نَبُردن از پیامبران» را از حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) شنیدهاست (12)، از این رو مورد مخالفت عده ای قرار می گیرد :
- بَرخلاف پافشاری و اِبرام «ابوبکر» در خصوص شنیدن این حدیث از حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله) که : «از ما پیامبران، ارث بُرده نمی شود !»؛ اهل بیت طهارت و عصمت (علیهما السلام) به مخالفت آن پرداخته و وجود چنین حدیثی را زیرِ سؤال بُردند (13)؛ کار بدان جا می رسد که «عمر خطاب»، به این موضوع اذعان می کند که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و «عباس»، عموی حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله)، «ابوبکر» را دروغگو [کذّاب] می دانستند (14) .
- غیر از اهل بیت عصمت و طهارت (علیهما السلام)، و «عباس» عموی حضرت محمّد رسول الله (صلی الله علیه و آله)، تعدادی از همسرانِ آن حضرت نیز به «ابوبکر»، به خاطر نسبت دادن این حدیث به حضرتش، اعتراض می کنند (15) .
- مفسّران اهل سنّت، از جمله «فخر رازی»، «جارالله زمخشری»، «طبری»، و «بیضاوی» در تفسیر آیات مربوط به ارث پیامبرانی همچون حضرت داوود (علیه السلام) به حضرت سلیمان (علیه السلام)، و حضرت ذکرّیا (علیه السلام) به حضرت یحیی (علیه السلام)، ضمن تأکید بر مادّی بودن این ارثیه ها، سخن «ابوبکر» را نقض کرده اند (16) .
رابطه ی غصب فَدَک و خلافت ابوبکر
«امام معتزلی» می گوید، از یکی اساتید عالی مقام مدرسه غربی بغداد به نام «علی بن فارقی» پرسیدم : آیا حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که نسبت به «فَدَک» ادعا داشت، راستگو بود ؟
استاد علی بن فارقی پاسخ داد : بلی .
امام معتزلی می گوید، دوباره پُرسیدم : پَس چرا «ابوبکر»، «فَدَک» را به وی نداد، در حالی که می دانست حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) راست می گوید ؟
استاد علی بن فارقی، ضمن تبسم، گفت : اگر در آن روز، «ابوبکر»، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به مجرّد ادعایش تأیید کرده و «فَدَک» را به او می داد، روزِ دیگر می آمد و می گفت «خلافت متعلق به شوهرم است .»، و بدین ترتیب «ابوبکر» را از مقامش معزول می داشت ...
«امام معتزلی»، پَس از نقل نظرِ استاد، آنگاه خودش چنین می گوید : «واین گفتار حقیقت دارد (17) .
پی نویس
1- معجم البلدان، ج 4، ص 238 / مراصد الاطلاع، ج3 ، ص 1020 / لسان العرب، ابن منظور، ج 10، ص 437
2- معجم معالم الحجاز (الحائط)، ج 2، ص 205 و 206 / فدک، ج 7، ص 23
3- مراصد الاطلاع، ج 3، ص 1020 / فدک، ج 7، ص 23
4- تاریخ طبری، ج 2 ، ص 302 و 303 / فتوح البلدان، ابوالحسن بلاذری، ص 42 / السقیفه و فدک، ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری، ص 97
5- لسان العرب، ج 1، ص 437 / معجم البلدان، ج 4، ص 238
6- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 236
7- منهاج السنه، ج 7، ص 13
8- معجم البلدان، ج 4، ص 238
9- فتوح البلدان، ج 2، ص 46
10- فتوح البلدان، ج 1، ص 35 / المغانم المطالبه، ص 312 / عمده الاخبار، ص 394 / وفاءالوفاء، ج 3، ص 999 / معجم البلدان، ج 4، ص 238
11- فتوح البلدان، ج 1، ص 36 / انساب الاشراف، ص 519
12- تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص 86 / الصواعق المحرقه، ابن حجر، ص 19 / شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 16، ص 227 و 245
13- طبقات ابن سعد، ج 2، ص 315 / مسند فاطمه، سیوطی، ص 33 (چاپ الکتب الثقافیه) / کنزالعمال، ج 5، ص 365
14- صحیح مسلم (الجهاد و السیر)، ج 5، ص 151 الی 153
15- انساب الاشراف، ج 1، ص 520 / فتوح البلدان، ج 1، ص 347
16- تفسیر الجامع لاحکام القرآن، قرطبی، ج11، ص 78 / تفسیر کبیر، ج 24، ص 186 / تفسیر کشاف زمخشری، ج 4، ص 91 (چاپ دارالکتاب العربی، لبنان) / ربیع الابرار زمخشری، باب 29 / انوار التنزیل، ج 2، ص 309 / تفسیر طبری، ج 8، ص 308
17- شرح ابن ابی الحدید، ج 16، ص 284
تهیه و تنظیم ... منیژه شهرابی