هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

16- ادبیات / سعدی شیرازی

اوّل اردیبهشت، همیشه یادِ «مصلح الدین سعدی شیرازی» را به یاد می آورد و یاد روزهای بهاری و آن هوای دلنشینِ شهرِ شیراز را در دل، زنده می کند .

این شاعر و نویسنده بزرگ ایرانی، در حدود سال 585 ه. ق. در «شیراز» به دنیا آمده است، و باز هم در بین سال 620 تا 623، به «بغداد» رفته و در مدرسه ی «نظامیه»، در محضرِ «امام محمّد غزالی» به تحصیل پرداخته است و همچنین در مجلس درس اساتید دیگری، از قبیل «شهاب الدین سهروردی» و «ابوالفرج بن جوزی» حضور یافته و کسب فیض نموده است .

پس از پایان تحصیل در بغداد، «سعدی شیرازی» به جهانگردی پرداخته و به «شام»، «حجاز»، «هندوستان»، «ترکستان»، «آسیای صغیر»، «غزنه»، «آذربایجان»، «فلسطین»، «چین»، «یمن»، و «آفریقای شمالی» سفر کرده است .

«سعدی»، بعد از حدود 33 الی 35 سال، در سال 655 ه. ق. دوری از وطن، به «شیراز» بازگشت و در خانقاه «ابو عبدالله بن خفیف» مجاور شد و سرودن «بوستان» را در قالب مثنوی آغاز کرد و کتاب را در «10 باب» به نام «اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی» به پایان بُرد .

هنوز یک سال از تدوین «بوستان» نگذشته بود که در بهار سال 656 ه. ق.، دوّمین اثرش، «گلستان» را با دیباچه ای بسیار زیبا نگاشت . در این کتاب، «سعدی»، اغلب خاطرات سفرهای خود را به صورت حکایت های کوتاه بیان کرده است .

 

باب دوّم : در اخلاق پارسایان

حکایت یازدهم

در «جامع بعلبک» [مسجد جامع بعلبک] وقتی کلمه ای همی گفتم به طریق وعظ با جماعتی افسرده ی دل مُرده، رَه از عالم صورت به عالم معنی نبرده، دیدم که نَفَسَم درنمی گیرد و آتشم در هیزمِ تَر اثر نمی کند . دریغ آمدم تربیت ستوران و آیینه داری در محلّت [محلّه ی] کوران؛ ولیکن درِ معنی باز بود و سلسله ی سخن دراز . در معانی این آیت که «و نحن اقرب الیه من حبل الورید» سخن به جایی رسانیده که گفتم :

دوست، نزدیک تر از من به من است

وینت مشکل که من از وی، دورم

چه کنم با که توان گفت که او

در کنارِ من و من مهجورم

من، از شرابِ این سخن، مست و فضاله ی قدح در دست که رونده ای بر کنار مجلس گذر کرد و دورِ آخر درو اثر کرد و نعره ای زد که دیگران به موافقتِ او درخروش آمدند و خامان مجلس به جوش .

گفتم ای سبحان الله دوران با خبر در حضور و نزدیکانِ بی بصر، دور

فهمِ سخن، چون نکند مستمع

قوّت طبع از متکلم مجوی

فسحتِ میدانِ ارادت بیار

تا بزند مرد سخنگوی، گوی

تهیه و تنظیم ... منیژه شهرابی