«نورالدّین عبد الرّحمن بن احمد بن محمد» معروف به «جامی»، شاعر، ادیب، موسیقی دان و صوفی نام دار ایرانی قرن نهم، در تاریخ 24 آبان ماه سال 793 در شهر «خرگرد» شهرستان «خواف» ایران به دنیا آمد و در تاریخ 27 آبان ماه سال 871 در شهر «هرات» (در افغانستان امروزی) درگذشت .
«نورالدّین عبد الرّحمن بن احمد بن محمد» معروف به «جامی»، شاعر، ادیب، موسیقی دان و صوفی نام دار ایرانی قرن نهم، در تاریخ 24 آبان ماه سال 793 در شهر «خرگرد» شهرستان «خواف» ایران به دنیا آمد و در تاریخ 27 آبان ماه سال 871 در شهر «هرات» (در افغانستان امروزی) درگذشت .
از طرف پدر، نسبش به «محمد بن حسن شیبانی»، فقیه معروف حنفی سده ۲ قمری می رسد . پدرش اهل «دشت» (شهری در نزدیکی اصفهان) بود که در سده ۸ قمری به خراسان کوچ کرد و در شهر «جام» با شهرت «دشتی» منصب قضاوت یافت و ماندگار شد .
روزگار کودکی و تحصیلات مقدماتی «جامی» در «خرگرد جام»، که در آن زمان یکی از تبعات هرات بود، در کنار پدرش سپری شد . در حدود سیزده سالگی، همراه پدرش به «هرات» رفت و در آنجا اقامت گزید؛ در همانجا به تعلم و تعلیم پرداخت و قسمت عمده حیاتش نیز در همانجا به سر آمد و از آن زمان به «جامی» شهرت یافت . وی در شعر ابتدا «دشتی» تخلص می کرد، سپس آن را به «جامی» تغییر داد که خود علّت آن را تولدش در «شهر جام» و ارادتش به «شیخ الاسلام احمد جام» ذکر کرده است .
«جامی» مقدّمات ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش آموخت و چون خانوادهاش شهر هرات را برای اقامت خود برگزیدند، او نیز فرصت یافت تا در مدرسه «نظامیه هرات» که از مراکز علمی معتبر آن زمان بود، مشغول به تحصیل شود و علوم متداول زمان خود را همچون صرف و نحو، منطق، حکمت مشایی، حکمت اشراق، طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث، قرائت، و تفسیر به خوبی بیاموزد و از محضر استادانی چون «خواجه علی سمرقندی» و «محمد جاجرمی» استفادهکند .
در این دوره بود که «جامی» با تصوّف آشنا و مجذوب آن شد به طوری که در حلقه مریدان «سعدالدین محمد کاشغری نقشبندی» درآمد و به تدریج چنان به مقام معنوی خود افزود که بعد از مرگ مرشدش (۸۶۰ ه ق برابر با ۱۴۵۵ م) خلیفه طریقت نقشبندیه گردید . پس از گذشت چند سالی «جامی» راهِ «سمرقند» را در پیش گرفت که در سایه حمایت پادشاه علم دوست تیموری «الغ بیگ» به کانون تجمّع دانشمندان و دانشجویان تبدیل شده بود . در سمرقند نیز «نورالدّین عبدالرحمن جامی» توانست استادانش را شیفته ذکاوت و دانش خود کند . او که سرودن شعر را در جوانی آغاز کرده و در آن شهرتی یافته بود، با تکیه زدن بر مقام ارشاد و به نظم کشیدن تعالیم عرفانی و صوفیانه به محبوبیتی عظیم در میان اهل دانش و معرفت دست یافت .
«جامی» به افتادگی و گشاده رویی معروف بود و با اینکه زندگیای بسیار ساده داشت و هیچ گاه مدح زورمندان را نمیگفت، شاهان و امیران همواره به او ارادت می ورزیدند و خود را مُرید او می دانستند . جانشینان «الغ بیگ»، خصوصاً «سلطان حسین بایقرا» و امیر او «علیشیر نوایی» تا آخر عمر او را محترم می داشتند و «اوزون حسن آق قویونلو»، سلطان محمّد فاتح پادشاه عثمانی و ملک الاشراف پادشاه مصر از ارادتمندان او بودند .
«جامی» سرانجام در سن ۸۱ سالگی در شهر هرات درگذشت . آرامگاه او در حال حاضر در شمال غربی شهر هرات واقع و زیارتگاه عام و خاص است است .
براساس نسب و طریقت نقشبندیه و نوشتههای جامی واضح است که وی حنفی و اهل سنت بوده، امّا چون همه اهل سنت در حُب اهل بیت حضرت محمّد مصطفی رسول الله (ص) سخنانی دارند و «جامی» نیز در این رابطه اشعاری دارد، برخی او را شیعی دانستهاند؛ عدهای نیز او را متمایل به عقاید اشاعره و فقهای شافعی دانستهاند ... با این حال «جامی» در مدح ائمه شیعه از جمله حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، حضرت امام حسن مجتبی (ع) و حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و نیز حضرت امام سجاد (ع)، اشعاری سروده است و ایشان را به صدق و عدل و شجاعت ستوده است .
آن امام به حق ولی خدا
که اسد الله غالبش نامی
دو کس او را به جان بیازردند
یکی از ابلهی، یکی از خامی
هر دو را نام عبد رحمانست
آن یکی ملجم، این یکی جامی
از جامی ده ها کتاب و رساله از نظم و نثر به زبان های فارسی و عربی به یادگار مانده است :
۱- آثار منظوم : جامی اشعار خود را در دو مجموعه بزرگ گردآوری کردهاست :
جامی دیوان خود را در اواخر عمر به تقلید از امیر خسرو دهلوی در سه قسمت زیر مدون نمود :
الف) فاتحة الشباب (دوران جوانی)
ب)واسطة العقد (اواسط زندگی)
ج) خاتمة الحیاة (اواخر حیات)
دیوان قصاید و غزلیات این دیوان را جامی در سال ۸۸۴ تدوین و تنظیم کرده است . قصاید جامی در توحید و نعت حضرت محمّد رسول الله (ص) و اهل بیت طهارت و عصمت (ع) و نیز مطالب عرفانی و اخلاقی است . جامی همچنین قصایدی در مدح یا مرثیه سلاطین و حکمای زمانش سرودهاست . غزلیات جامی، غالباً از هفت بیت تجاوز نمی کند و اکثراً عاشقانه یا عارفانه است .
از جامی، مقطعات و رباعیاتی نیز باقی است که یا محتوی مسائل عرفانی است و اشاره به حقایق صوفیانه دارد یا نکته لطیف عاشقانهای در آن نهفته است . دیوانی نیز به نام دیوان «بینقاط» از جامی بهجای مانده که در تمامی واژه های آن هیچ حرف نقطه داری استفاده نشده است .
مثنوی اول «سلسلة الذهب» به سبک «حدیقة الحقیقه» سنایی و در سال ۸۸۷ سروده شده است، در این مثنوی از شریعت، طریقت، عشق و نبّوت از دیدگاه عرفانی سخن رفته است .
مثنوی دوم «سلامان و ابسال» که به نام «سلطان یعقوب ترکمان آق قویونلو» است و در سال ۸۸۵ تألیف شده است . حکایت «سلامان و ابسال»، نخستین بار در «شرح اشارات خواجه نصیرالدین توسی» و «اسرار حکمه ابن طفیل» آمده بود که جامی آن را به نظم فارسی درآورد .
مثنوی سوم «تحفة الاحرار» نخستین مثنوی تعلیمی جامی است که به سبک و سیاق «مخزنالاسرار نظامی» سروده شده است . در این کتاب اشارت هایی به آفرینش، اسلام، نماز، زکات، حج، عزلت، تصوف، عشق و شاعری آمده است . در انتهای این مثنوی، جامی به فرزند خود «ضیاءالدین یوسف»، پندنامهای نگاشته است، که در آن از جوانی خود یاد کرده است .
مثنوی چهارم «سبحةالابرار» و آن نیز مثنوی تعلیمیاست که در سال ۸۸۷ سروده شده است و در آن تعالیم اخلاقی و عرفانی در باب توبه، زهد، فقر، صبر، شکر، خوف، رجا، توکل، رضا و حُب آمده است .
مثنوی پنجم «یوسف و زلیخا» مثنوی عشقی به سبک «خسرو و شیرین نظامی» و «ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی» است که به نام و یاد حضرت محمّد رسول الله (ص) و بیان معراج و مدح سلطان حسین بایقرا آغاز می شود . در این کتاب جامی از سوره «یوسف (ع)» در قرآن کریم و نیز از روایات «تورات در سِفر پیدایش» بهره بُرده است . تاریخ تألیف این کتاب را سال ۸۸۸ هجری دانسته اند .
مثنوی ششم «لیلی و مجنون» مثنوی عشقیاست که به وزن «لیلی و مجنون نظامی» و «امیرخسرو دهلوی» ساخته شده است .
مثنوی هفتم «خردنامه اسکندری» که مثنوی تعلیمی در حکمت و اخلاق است و در آن از حکیمان یونان از سقراط، افلاطون، ارسطو، بقراط، فیثاغورث و اسکندر سخن رفته است .
آثار منثور که برخی از آنان عبارت اند از: بهارستان، رساله وحدت وجود، شرح مثنوی، نفحات الانس و منشآت .
بهارستان جامی : این کتاب را جامی برای فرزندش «ضیاءالدین یوسف» تألیف کردهاست، جامی در تألیف این کتاب از «مصلح الدین سعدی» تقلید کرده است . نثر این کتاب مسجع و متکلف و آمیخته به نظم است . این کتاب در «هشت روضه» نگاشته شده است و در هر بخش حکایاتی از اولیاءالله و بزرگان صوفیه، شعرا، حکما و پادشاهان آمدهاست، این کتاب در سال ۸۹۲ هجری تألیف شده است .
شواهدالنبوه : جامی این کتاب را در سال۸۸۵ و به درخواست «امیرعلیشیر نوایی» نگاشت . در این کتاب سیره حضرت محمّد رسول الله (ص) از ولادت یا وفات بیان شده است و پس از آن زندگی سلف صالح از صحابه، تابعین و تبع تابعین آمده است . این کتاب به نثر ساده فارسی نوشته شده است و جامی در آن از اشعار فارسی و عربی و نیز احادیث و روایات نبوی استفاده کردهاست .
اشعةاللمعات : این کتاب جامی به دستور «امیرعلیشیر نوایی» و در سال ۸۸۶ نوشته شدهاست، این کتاب در حقیقت شرح جامی بر «لمعات فخرالدین عراقی» است؛ جامی در «شرح لمعات» از سخنان «محییالدین بن عربی» و «صدرالدین محمد قونوی» بهره برده است . «شرح لمعات» که در آن نکات و اصطلاحات عرفا ذکر گشته است، در بیست و هشت باب تدوین شده است .
نقدالنصوص : کتاب نقدالنصوص که به نثر عربی و فارسی است و در شرح فصوصالحکم ابن عربی نوشته شده است .
لوایح : این کتاب جامی به نثر فارسی مسجع است و در هفتاد و دو باب نگاشته شده که هر باب با یک رباعی عربی یا فارسی پایان یافته است . جامی در سال ۸۷۰ این کتاب را به جهانشاه قره قویونلو ترکمان هدیه کرد .
لوامع : شرح جامی بر قصیده «خمریه ابن فارض» است که در سال ۸۷۵ نگاشته شد . این کتاب در چهارده باب نگاشته شده و موضوع آن عرفان است .
نفحات الانس : این کتاب مشتمل بر شرح احوال پانصد و هشتاد و دو تن از بزرگان تصوف و نیز شرح زندگی سی و چهارتن از زنان عارف است؛ جامی در تألیف این کتاب به «طبقاتالصوفیه محمد بن حسین سلمی» و نیز به «تذکرة الاولیای عطار» نظر داشته است . یکی از شاگردان جامی به نام «رضیالدین عبدالغفور لاری» بر این کتاب شرحی نگاشته که به «مرآة النفحات» مشهور است .
رسالات : رسالات جامی در فن معما و قافیه سازی از نخستین رسالات او هستند . از دیگر رسالات او رساله در ارکان حجّ است که به زبان فارسی و عربی نگاشته شده و در آن فرائض و مناسک حج و عمره همراه با تأویل عرفانی و فقهی آن آمده است . رسالات دیگر جامی برخی رسالات تفسیری و برخی شرح احادیث هستند که به طور پراکنده به زبان فارسی و عربی نگاشته شدهاند . از مهمترین رسالات جامی، «صحیفه محمد پارسا بخاری» است که در آن احوال یکی از بزرگان صوفیه در «خرگرد جام» به نام «محمد پارسا» آمده است .
نی نامه : نی نامه یا نائیه رساله ایست در معنی حقیقت «نی» که در شرح نخستین بیت مثنوی معنوی نوشته شده است . این مجموعه آمیخته به نظم و نثر فارسی است و در آن به سخنان بزرگان صوفیه و برخی احادیث نبوی استشهاد شده است .
رسایل : رسایل جامی، رقعههایی است که به سلاطین و بزرگان یا به ارکان دولت نوشته است؛ این نامهها در کمال ایجاز و به نثر مسجع فارسی نوشته شده است .
منبع : ویکی پدیا / با تلخیص و تصرّف و ویرایش ... منیژه شهرابی