بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ مَن یهَاجِرْ فى سبِیلِ اللَّهِ یجِدْ فى الأَرْضِ مُرَغَماً کَثِیراً وَ سعَةً وَ مَن یخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِراً إِلى للَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ المَْوْت فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً»
«و کسى که در راه خدا، از وطن چشم مى پوشد و مهاجرت مى کند (و از آواراگی و غربت نیندیشد)،در زمین برای آسایش و گشایش کارهایش، جایگاه بسیار خواهد یافت و هر گاه کسی از خانۀ خویش (شهر و وطن خود) برای هجرت به سوی خدا و رسول او (و حفظ مقام ایمان) بیرون آید و در این حال، مرگ وی فرارسد؛ اجر و ثواب چنین کسی بر خداوند است (یعنی به یقین خداوند بر او رحمت و تفضّل خواهد کرد) و خداوند همیشه بر خلق آمرزنده و مهربان است .»
قرآن کریم / سوره نساء / آیه 100
پیشگفتار
در تاریخ گاه حوادثی رخ مینماید که گرچه از محاسبهای عقلانی برخوردار بوده، اما پیامد آن چیزی فراتر از پیشبینیهای اولیه میشود.
از جمله این حوادث، موضوع ولایتعهدی امام رضا(ع) و مسائلی است که پیرامون آن اتفاق افتاد. موضوع از این قرار بود که مأمون میخواست امام(ع) را براساس منافع و مصالحی که برای خویش متصور بود، به پذیرش آن وادارد، اما امام(ع) براساس درایت خاص خود، تحقق این پیشبینی را ناکام گذاشت و پیامدی دیگر را رقم زد (1) .
بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَ مَن یهَاجِرْ فى سبِیلِ اللَّهِ یجِدْ فى الأَرْضِ مُرَغَماً کَثِیراً وَ سعَةً وَ مَن یخْرُجْ مِن بَیْتِهِ مُهَاجِراً إِلى للَّهِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ المَْوْت فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً»
«و کسى که در راه خدا، از وطن چشم مى پوشد و مهاجرت مى کند (و از آواراگی و غربت نیندیشد)،در زمین برای آسایش و گشایش کارهایش، جایگاه بسیار خواهد یافت و هر گاه کسی از خانۀ خویش (شهر و وطن خود) برای هجرت به سوی خدا و رسول او (و حفظ مقام ایمان) بیرون آید و در این حال، مرگ وی فرارسد؛ اجر و ثواب چنین کسی بر خداوند است (یعنی به یقین خداوند بر او رحمت و تفضّل خواهد کرد) و خداوند همیشه بر خلق آمرزنده و مهربان است .»
قرآن کریم / سوره نساء / آیه 100
پیشگفتار
در تاریخ گاه حوادثی رخ مینماید که گرچه از محاسبهای عقلانی برخوردار بوده، اما پیامد آن چیزی فراتر از پیشبینیهای اولیه میشود.
از جمله این حوادث، موضوع ولایتعهدی امام رضا(ع) و مسائلی است که پیرامون آن اتفاق افتاد. موضوع از این قرار بود که مأمون میخواست امام(ع) را براساس منافع و مصالحی که برای خویش متصور بود، به پذیرش آن وادارد، اما امام(ع) براساس درایت خاص خود، تحقق این پیشبینی را ناکام گذاشت و پیامدی دیگر را رقم زد (1) .
پشت سرِ مسافر، گریه شکون نداره
حضرت امام رضا (ع)، هنگامی که قصد خارج شدن از مدینه را کرد، دستور داد اهل بیت و خاندان وی در اطراف ایشان گرد آمدند، آنگاه فرمود :
بر من بگریید تا صدای شما را بشنوم .
گریه کردن بر مسافری که به سفر می رود، امری است غیر متعارف (و به قول قدیمی ها «شکون نداره») ، اما این که حضرت امام رضا (ع) چنین دستوری میدهد، قصد آن دارد که به اهل بیت خود بگوید من دیگر از این سفر باز نخواهم گشت .
این موضوع را «مسعودی» در «اثبات الوصیه و «ابن شهر آشوب» در «المناقب» به تصریح بیان کردهاند . آن دو به نقل از «محمد بن عیسی» روایت کردهاند که: «حضرت امام رضا (ع) فرمود : هنگامی که خواستند مرا از مدینه بیرون برند من اهل و عیال خود را گرد آوردم و به آنها امر کردم بر من گریه کنند تا من گریه و زاری آنها را بشنوم، سپس از آنها جدا شدم و دوازده هزار دینار برای آنها گذاشتم . پس فرمود : من به سفری می روم که دیگر به جانب اهل و عیال خود باز نخواهم (2) .»
تقسیم بندی دوران امامتِ حضرت امام رضا (ع)
دوران بیست سالۀ امامت حضرت امام رضا (ع)، با توجه به خلافت خلفای عباسی، به سه
دوره مشخص، دسته بندی می شود :
1) دوره اول : دوران خلافت هارون الرشید، به مدت ۱۰ سال
2) دوره دوم : دوران خلافت محمد امین، به مدت ۵ سال
3) دوره سوم : دوران خلافت عبدالله المأمون، به مدت ۵ سال
1) دوره اول : دوران خلافت هارون الرشید، به مدت ۱۰ سال
ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان با دوران خلافت هارون الرشید بود، دوران پُربرکت
و خوبی برای آن حضرت به شمار می رفت، به دلیل به شهادت رساندن حضرت امام موسی کاظم
(ع)؛ هارون و دستگاه حکومتی او را به شدت
تضعیف کرده بود، دیگر جرأت دست درازی و جسارت به سوی حضرت امام رضا (ع) را پیدا
نمی کرد . او از تزلزل حکومتش به شدت خشمگین بود! تا جایی که، وقتی یحیی بن خالد
برمکی، شروع به سعایت و بدگویی در مورد حضرت امام رضا (ع) نمود، و به هارون الرشید
گفت : «پس از موسی بن جعفر (ع)، اینک پسرش بر جای او نشسته، و ادعای امامت می کند .»؛
هارون الرشید که به شدّت از قتل حضرت امام
موسی کاظم (ع)، وحشتزده و خشمناک بود، با تندی گفت : «آنچه با پدرش کردیم، کافی نیست
؟ می خواهی یکباره شمشیر بردارم، و همه علویان را بکشم !»
حضرت امام رضا (ع) نیز با بهره گیری از این فرصت، و بدون اظهار تقیه یا مخفی کردن امامتشان، به طورعلنی به رفع مشکلات شیعیان می پرداختند، و سخنان گهربارشان به شرق و غرب دنیای آن روز ارسال می شد .
سرانجام، هنگامی که هارون الرشید، برای سر و سامان دادن به اوضاع آشفتۀ خراسان به این منطقه آمده بود، مرد . پس از او، پسرش محمد امین، در بغداد به جای او نشست، و به این ترتیب دوران خلافت نامشروع وی شروع شد .
2) دوره دوم : دوران خلافت محمد امین، به
مدت ۵ سال
امامت همزمان با خلافت غاصبانۀ امین، که این دوران همراه با نزاع و جنگ قدرت بین
دو برادر، یعنی مأمون و امین بود، پنج سال طول کشید . در این دوره نیز، حضرت امام
رضا (ع)، روزهای خیلی خوبی را گذراندند، و شیعیان تحت فشار نبودند . آنها آزادانه
به حضرت امام رضا (ع) رجوع می کردند، و گره از امور خویش می گشودند . حضرت امام
رضا (ع)، در این دوره همانند جدّ بزرگوارش، حضرت امام جعفرصادق (ع) به نشر علوم آل
محمد (ص) پرداختند .
3) دوره سوم : دوران خلافت عبدالله المأمون، به مدت ۵ سال
در سال ۱۹۸ هجری قمری، امین طی درگیری با برادرش مأمون، کشته شد، و اختیار کامل
کشور اسلامی به دست مأمون افتاد . پس از شروع حکومت مأمون، وضعیت زندگانی حضرت امام
رضا (ع) نیز تغییر کرد .
مأمون پس از استقرار حکومت، در اولین فرصت، حضرت امام رضا (ع) را، با دعوتی اجباری به مقر حکومتی خود، یعنی طوس آورد، و با اجبار و تهدید، آن حضرت را وادار به قبول ولایتعهدی کرد .
این مسئله، برای به قدرت رساندن آن امام همام (ع) نبود، بلکه مأمون چندین هدف را با این نقشه دنبال می کرد :
1) می خواست امام عزیز شیعیان را کاملاً تحت نظارت و نفوذ خود داشته باشد، تا خیالش کاملا از جانب او راحت باشد .
2) با این فکر مکارانۀ خود، می خواست توجه سادات و علویین و محبت مردم خراسان را به سوی خود و حکومتش جلب کند . مأمون در قتل برادرش بسیار زشت عمل کرده بود ؛ تا جایی که، مدت ها سر برادر خود را بر چوبی سوار کرده، و مردم را مجبور به لعن بر او می کرد، در نتیجه، این موضوع تأثیر بسیار نامطلوبی در اذهان مردم به جای گذاشته بود؛ بنابراین، مأمون می خواست با بهره گیری از چهرۀ محبوب یادگارآل مرتضی (ع)، موجب تحکیم پایه های حکومتی خود شود .
3) می خواست با قبولاندن امر ولایتعهدی به آن حجت الهی، موجب خواباندن شورش ها، و جلب توجه و محبت علویان و فرزندان آل فاطمه (ع) شود .
به هر حال، آن امام عزیز با دلی ناشاد و خاطری ناآرام، از جوار قبر مبارک جدّش حضرت
محمّد رسو الله (ص) جدا شد، و با خانواده خود خداحافظی نمود . ایشان در حالی که
خود واقف به سختی ها و مشکلات این سفر غریبانه، و در نهایت ، شهادت در دیار غربت
بودند، عازم طوس شدند .
مسیر سفر حضرت امام رضا (ع)
«مسیری که مأمون تأکید داشت حضرت امام رضا (ع) را از آن عبور دهد، یکی از راه های متداول آن زمان به شمار می رفت و آن از مدینه به بصره و از طریق سوق الاهواز( اهواز) به فارس و سپس از راه کویر و بیابان میان ایالت های فارس و خراسان می گذشت و به مرو ختم می شد .»
با رنگ سبز
«راه دیگری که در آن زمان متداول بود، از مدینه به سمت کوفه و مدینه الاسلام (بغداد) می رفت و سپس از آن جا به سمت ری، قم و خراسان و بالاخره به مرو منتهی می شد .»
با رنگ زرد
«چنان که ملاحظه می شود این مسیر در ابتدا تا معدن نقره و از نیشابور تا انتها ( مرو) با مسیر اول مشترک است. ولی در نقد مسیر دوم می توان به این مطلب اشاره کرد : عبور از سه شهر کوفه، بغداد و قم؛ از این سه شهر، کوفه و قم مرکز تجمع شیعیان در آغاز قرن سوم اسلامی بود و عبور حضرت امام رضا (ع)، از این دو شهر، می توانست به قدرتمندی شیعیان این نواحی و شورش احتمالی آنان بیانجامد، و شهر سوم یعنی بغداد و مرکز تجمع و قدرت عباسیان که از ولایت عهدی امام رضا خشمگین بودند و آن را انتقال قدرت از آل عباس به آل علی قلمداد می کردند، پس در هر دو صورت این مسیر و انتخاب آن به زیان مأمون بوده است؛ لذا دلایل عقلی و منطقی علاوه بر دلایل و مستندات تاریخی بر مسیر اول مرتبت است .»
از این رو مسیری که مأمون برای انتقال حضرت امام رضا (ع)، از مدینه به مرو انتخاب کرده بود، از دیدگاه جغرافیای طبیعی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی بسیار حساب شده و زیرکانه بود .
سفر حضرت امام رضا (ع) از مدینه تا مرو را در 5 بخش زیر می توان دسته بندی کرد :
1- از مدینه تا بصره
2- از بصره تا فارس
3- از فارس تا یزد
4- از یزد تا خراسان
5- حضرت امام رضا (ع) در خراسان
1- از مدینه تا بصره
دو تن از ماموران مأمون، به نام های «رجاء بن ضحاک» و «یاسر خادم» به همراه نامه ای، مأمور انتقال حضرت امام رضا (ع)، از مدینه به مقر حکومت وی بودند . رجاء بن ضحاک و یاسرخادم به منزل حضرت امام رضا (ع) رفتند و نامه مأمون را به حضرت تسلیم کردند . حضرت امام رضا (ع)، با فرستادگان مأمون سخنی نگفت و با کراهت نامه را خواند و به ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت و آماده سفر شد .
حضرت امام رضا (ع)، و در اولین گام، قبل از آغاز سفر به سوی مرو، دست به اقداماتی زد که ماهیت پذیرش ولایت عهدی را آشکار ساخت . این اقدامات، از جمله : وداع با مرقد مطهر رسول اکرم، تعیین جانشین و اعلام امامت حضرت امام جواد(ع) و وداع با خانواده خویش بودند که نشانگر اینکه ولایت عهدی مأمون، ظاهری آراسته و مجلل بر چهره تبعید و نفی بلد است .
منابع اولیه و سایر تواریخ معتبر، آغاز حرکت حضرت امام رضا (ع) را از شهر مدینه به سوی شهر بصره ذکر کرده اند . با این وجود برخی از منابع، به خصوص تذکره های متأخر می نویسند : حضرت امام رضا (ع)، ابتدا به مکّه رفته و در این سفر حضرت امام جواد (ع)، نیز همراه ایشان بوده است...
حضرت امام رضا (ع)، در طی سفر به بصره در «بناج» (بروزن کتاب)، که در6 منزلی بصره است، توقف می کنند و پس از استقبال شیعیان آن منطقه عازم بصره می شوند .
2- از بصره تا فارس
الف) از بصره تا سوق الاهواز
از دیار عرب( عراق) تا خوزستان، دو راه وجود دارد، یکی از «بغداد» به «واسط» و از «واسط» به «خوزستان»؛ و راه دیگر از «بصره» به خوزستان که کوتاهترین راه و فاصله میان ایران و عراق آن روز محسوب می شد .
راه بصره- اهواز، در آن زمان 9 منزل، و سی و شش فرسنگ بود، ولی از نام های قدیم منازل این مسیر در نقشه های امروزین اثری نمانده است، از این رو، به سختی می توان مسیر حرکت حضرت امام رضا (ع) را مشخص کرد .
حضرت امام رضا (ع) از بصره به اهواز حرکت کرد، ولی از جزئیات مسیر حرکت امام و منزل گاههایی که حضرت در آن توقف فرمود، منابع هیچ گزارشی ارائه نکرده اند .
با ورود حضرت امام رضا (ع) به اهواز، ایشان کسالت پیدا می کنند که گویا به دلیل هوای بسیار گرم و مرطوب این شهر بوده است؛ لذا می توان دریافت که سفر حضرت امام رضا (ع) در فصل تابستان رُخ داده است ...
ادامه دارد ... منیژه شهرابی