هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

هر شب تنهایی ...

هر شب تنهایی با خدا راز و نیاز کردن

۴- مقاله مذهبی / حضرت امام رضا (ع)، ضامن آهو (1)

زائری بارانیم، آقا به دادم می رسی ؟

بی پناهم، خسته ام، تنها، به دادم می رسی ؟

گرچه آهو نیستم، اما پُر از دلتنگیم

ضامن چشمان آهوها، به دادم می رسی ؟

(این اس ام اس را خواهرزاده ام، الهام برایم فرستاده است .)

چندی پیش، به مناسبتی، مطلبی در روزنامه اطلاعات درج شده بود و ذکری از آستان ملائک پاسبان اعلی حضرت اقدس علی بن موسی الرضا صلوة الله علیه، و داستان ضامن آهو در مجلسی مورد گفت و گو  بود . دوست دانشمند عزیزی به بنده گفت : فلانی! من هر قدر هم که می خواهم صحت این «داستان» ضامن آهو را به خود بقبولانم، نمی توانم و چون تو را یک طلبه غیرمتعصبی می دانم، این است که خواهش می کنم نظرت را در این باره بگویی و اگر تو هم مثل من به این داستان اعتقادی نداری، چه بهتر که از این جا، یکی دو خطی با هم به روزنامه اطلاعات بنویسیم و از مسئولان آن روزنامه درخواست کنیم که از استعمال این القاب و عناوین عامیانه و غیرمستند که تازه بر فرض صحّت هم، چیزی بر عظمت مقام امام علیه السلام و جلال و کرامت آن بزرگوار نمی افزاید، احتراز کند .


گفتم: راست است، زیرا اعتقادی که شیعه واقعی به ائمه طاهرین خود دارد، فوق این امور و بالاتر از صحّت و سقم این مسائل است؛ چو شیعه میگوید و می خواند که : وأمن لجأ الیکم . [جمله ای از زیارت معروف به جامعه کبیره که ظاهرا انشای حضرت هادی علیه السلام است .]


باری، از آن دوست عزیز پرسیدم : داستان ضامن آهویی که شما آن را عقلاً و وقوعاً محال می شمارید، کدام است و چگونه داستانی است ؟


با نگاه تعجب آمیزی گفت : فلانی! آیا مرا دست می اندازی یا واقعاً تو که هم بچه آخوند هستی و هم خراسانی، از کم و کیف این داستان بی خبری ؟


گفتم : نه دوست عزیز! تو را دست نمی اندازم و از کم و کیف داستان هم با خبرم؛ ولی دوست دارم داستان را از زبان تو هم بشنوم .


گفت : از مجموع آنچه در بچگی از بزرگترها شنیده و بعداً هم آن را به شعر عامیانه و به صورت جزوه کوچکی، چاپ سنگی شده ای، خوانده ام، آنچه به یادم مانده، این است :


صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی می کند و آهو شکارچی را مسافت معتنابهی به دنبال خود می دواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که اتفاقاً در آن حوالی تشریف فرما بوده است، می اندازد . صیاد که می رود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت امام رضا علیه السلام مواجه می شود، ولی چون آهو را صید و حق شرعی خود می داند، در مطالبه و استرداد آهو مبالغه و پافشاری می کند .

امام حاضر می شود مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند . شکارچی نمی پذیرد و به عرض می رساند: الا و بالله، من همین آهو را که حق خودم است، می خواهم و لاغیر ....

و آن وقت آهو به زبان می آید و سخن گفتن آغاز می کند و به عرض امام می رساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنه اند و چشم به راه اند که بروم و شیرشان بدهم و سیرشان کنم، علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچگانم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم...


حضرت امام رضا علیه السلام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی می فرماید و خود را به صورت گروگانی در تحت تسلط شکارچی قرار می دهد .


آهو می رود و به سرعت باز می گردد و خود را تسلیم شکارچی می کند . شکارچی که این وفای به عهد را می بیند، منقلب می گردد و آن گاه متوجه می شود که گروگان او، حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه است . بدیهی است فوراً آهو را آزاد می کند و خود را به دست و پای حضرت می اندازد و عذر می خواهد و پوزش می طلبد . حضرت نیز مبلغ معتنابهی به او مرحمت می فرماید و به علاوه تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدّش می کند و صیاد را خوشدل روانه می سازد . آهو هم که خود را آزاد شده حضرت می داند اجازه مرخصی می طلبد و به سراغ لانه و بچگان خود می دود...


به آن دوست عزیز هموطن گفتم : داستان واقعی «ضامن آهو» که من آن را می دانم، بیش از هزار و شصت سال سابقه تاریخی دارد، و در کتب معتبر و مستند هم ثبت و ضبط شده و کاملاً هم موجه و معقول است و به کلی با آنچه تو می گویی و من هم به همین ترتیب آن را شنیده و خوانده ام، مغایر است . گمان نزدیک به یقین دارم که منشأ ملقب ساختن مولای ما، حضرت رضا صلوات الله علیه به ضامن آهو، همین داستان موجه و معقول و مسلم و مستندی است که آن را برای تو خواهم گفت . مضافاً بر آن که ناقلان و راویان این داستان نیز حایز آن چنان مقام مذهبی و ملی و علمی شامخی هستند که جای هیچ تردید در صحت، و مجال هیچ گونه شبهه ای در اصالت آن باقی نمی ماند .


مخاطب که بر شنیدن داستان صحیح و واقعی و موجه و مستند ضامن آهو سخت مشتاق شده بود، از من خواست که فوراً داستان را برای او بازگو کنم و مدرک و سند آن را هم به او نشان دهم. گفتم: به دیده منّت دارم، النهایه چون الآن کتاب مستند را در دسترس ندارم، نقل داستان و ارائه سند آن را به فردا موکول می کنیم و او هم پذیرفت .


خوشبختانه، و از حُسن اتفاق، آن که در جمله کتب معدودی که این بنده در این سفر با خود آورده است، یکی هم کتاب شریف نفیس مستطاب «عیون اخبار الرضا» تألیف منیف «شیخ اجل امجد اعظم، ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی»، معروف و ملقب به «شیخ صدوق» رضوان الله تعالی علیه است . ایشان یک کتاب از مجموع چهار کتاب اساسی و اصولی حدیث و فقه شیعه یعنی «من لایحضره الفقیه» را تألیف کرده و در محل معروفی به نام نامی خودش در سر راه تهران به شهر ری مدفون است؛ مکانت والا و مقام معلای آن بزرگوار در نزد شیعه معلوم و مشهور است .


فردای آن روز، این کتاب مستطاب را با خود نزد آن هموطن بردم و داستان را از روی کتاب برای او خواندم . او بسیار خشنود شد و دانست که داستان واقعی ضامن آهو، چیزی غیر از آنی است که در ذهن اوست؛ و بنده چون گمان می بَرم هنوز بسیاری هستند که از بُن (اصل) داستان بی خبرند، بی فایده ندانستم که آن را عیناً برای درج در این کتاب بنگارم، خاصه آن که موضوعاً نیز با مبنا و موضوع این کتاب بی تناسب نیست .


البته خوانندگان فاضل و گرامی استحضار دارند که «شیخ صدوق» قدس سره، این کتاب را جهت اتحاف و اهدا به وزیر جلیل و بزرگوار ایرانی یعنی صاحب اسماعیل بن عباد طالقانی (متوفی در سال 385هجری) که خود یکی از برزگ ترین ادبا و شعرا و متکلمین و ناقدین ادب در قرن چهارم است، تألیف فرموده و این کتاب شریف، علاوه بر محتوایش بر اخبار مربوط به حضرت امام رضا علیه السلام از لحاظ ادبی و تاریخ نیز مرجع معتبر و مستندی به شمار می رود .


«شیخ صدوق» (ره) در این کتاب همچنان که از بسیاری ثقات مشایخ روات و محدثین رضو الله علیهم اجمعین (که ذکر اسامی شریف آنها خود رساله مفصلی خواهد شد) نقل و روایت می کند از بسیاری از ادبا و شعرا و مورخین به نام نیز، چون «ابراهیم بن عباس صولی» و «محمد بن یحیی صولی» و «مبرد» و «ابن قتیبه» و «عمرو بن عبید» و «دعبل و ابی نواس» و «ابی جعفر عتبی» و برخی افراد «خاندان نوبختی» و دیگران به واسطه یا بی واسطه نیز نقل و روایت می فرماید .


«شیخ صدوق»(ره) که به مناسبت اقامتش در «ری» اختصاص و ارتباط کاملی با «رکن الدوله دیلمی» داشته است، در رجب سال 352 هجری (1044سال پیش از این) از رکن الدوله جهت تشرّف به خراسان و زیارت مرقد منّور مطهر حضرت علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه اجازه می گیرد . امیر سعید رکن الدوله نیز ضمن التماس دعا و زیارت نیابی، با این درخواست موافقت می کند و «شیخ صدوق»(ره) روانه خراسان می شود و چند ماهی در آن صفحات و خصوصاً در نیشابور و طوس اقامت می فرماید .


این که عرض کردم «رکن الدوله» از «شیخ صدوق» (ره) التماس دعا و تقاضای زیارت نیابی می کند، به تصریح خود «شیخ صدوق» است . ظاهراً همواره زمامداران بزرگوار شیعه ایران، قلباً توجه خاصی به حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء داشته و خود را از مدد آن حضرت مستمد می دانسته اند؛ لذا بد نیست که عین عبارت خود «شیخ صدوق» را برای شما نقل کنم :


قال مصنف هذا الکتاب، لما استأذنت الامیر السعید رکن الدوله فی زیارة مشهد الرضا علیه السلام واذن لی فی ذلک فی رجب سنة اثنین وخمسین وثلاث ماة، فلما انقلبت عنه ردّنی. فقال لی: هذا مشهد مبارک قد زُرته وسألتُ الله تعالی حوائج کانت فی نفسی فقضاها لی فلا تقصر فی الدعا لی هناک و الزیارة عنی فان الدعاء فیه مستجاب، فضمنت له ذلک ووفیت به، فلما عُدت من المشهد علی ساکنه التحیة والسلام ودخلت الیه قال لی: هل دعوت لنا وزرت عنا؟ فقلتُ نعم، فقال لی قد احسنت قد صح لی ان الدعاء فی ذلک المشهد مستجاب (صفحه 381).


مصنف این کتاب (شیخ صدوق) چنین گوید که چون از «امیر سعید رکن الدوله دیلمی» برای زیارت مشهد امام رضا (ع) اجازه خواستم و او نیز اجازه فرمود و این در ماه رجب سال 352 بود، همین که از پیشگاهش برگشتم که بروم، دوباره مرا بازگردانید و فرمود : «این فرخنده زیارتگاهی است که من نیز آن را زیارت کرده ام و از خداوند تعالی نیازها و آرزوهایی که در دل داشتم، مسئلت کرده ام و خداوند همه آن را برآورد؛ بنابراین، در آنجا برای من در دعا و زیارت نیابی، کوتاهی مکن .»


من هم دعا و زیارت جهت او را برعهده گرفتم و به عهد خود نیز وفا کردم . وقتی که از مشهد (که برساکنش درود و آفرین باد) بازگشتم و بر «رکن الدوله» وارد شدم، فرمود: آیا برای ما دعا، و از طرف ما زیارت کردی ؟

گفتم : بلی !

فرمود : کار بسیار خوبی کردی پیش من ثابت و نزد من درست است که دعا در آن مشهد مستجاب است .
(ادامه دارد ... منیژه شهرابی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد